ثانیه ها
قبل از آنکه ببینمت باورت کردم
قبل از آنکه باورت کنم دوستت داشتم
و قبل از آنکه دوستت بدارم می شناختمت
اما امروز
نگاهت که کردم
غریبه ای را دیدم
که از عمق پنهان ذهن خسته من عبور می کرد
چه خیال احمقانه ای!
تو هرگز شبیه عکس خاطره ام نبوده ای!
دیگر نمی شناسمت
دوستت ندارم
باورت نمی کنم
این
زوال زنده بودن است!!!
نوشته شده در پنج شنبه 86/11/4ساعت
12:34 صبح توسط ساناز نظرات ( ) | |
انجمن گفتگوی وبلاگنویسان ایران |